بسم الله

تعلیم و تربیت

توقعات نامحدود :: تعلیم و تربیت

تعلیم و تربیت

تعلیم و تربیت تنها راه نجات افغانستان

تعلیم و تربیت

تعلیم و تربیت تنها راه نجات افغانستان

تعلیم و تربیت

یک ضرب المثل چینی می‌گوید: اگر دیدگاهی داری که یک سال آینده را می‌بینی بذری بیفشان؛ اگر دیدگاهی داری که ده سال آینده را می‌بینی، درختی بکار؛ و اگر دیدگاهی داری که صد سال آینده را می‌بینی، مردم را راهنمایی و هدایت کن. مجسم کنید دنیایی را با پدران و مادران تحصیلکرده که فرزندان آزاد و مستقل پرورش داده‌اند؛ نسلی که بر احساسات خود حاکم است، نسلی که انگیزه‌های عالی، انسانی و سازنده دارد و در جهت تخریب و نابودی که تا کنون بر دنیا حاکم بوده، قدم بر نمی‌دارد. به گفته جان راسکین اصلاحگر اجتماعی انگلیسی: «غنی‌ترین کشور، کشوری است که بیشترین افراد شاداب و شرافتمند را زیر بال دارد». بدون تردید امکان چنین پیشرفتی وجود دارد، یعنی ساختن جهانی با حد اکثر انسان‌های شاد و شرافتمند. گمان نمی‌کنم میراث غنی‌تر از این بتوان پیدا کرد.
نیروی انسانی با دانش و مهارت، ریشه‌ی درخت توسعه و پیشرفت است. منابع انسانی زیربنای ثروت ملت‌ها را تشکیل می‌دهد، سرمایه و منابع طبیعی عوامل تولید‌اند، در حالی که انسان‌ها عوامل فعالی هستند که سرمایه‌ها را متراکم می‌سازند، از منابع طبیعی بهره برداری می‌کنند، سازمان‌های اجتماعی- اقتصادی و سیاسی را می‌سازند و توسعة ملی را جلو می‌برند، به وضوح کشوری که نتواند مهارت‌ها و دانش مردم‌اش را توسعه دهد، و از آن در اقتصاد ملی به نحو مؤثری بهره برداری کند، قادر نیست هیچ چیز دیگری را توسعه بخشد.
سرمایه‌گذاری در زمنه‌ی نیروی انسانی مهم‌تر و سودمندتر از سرمایه‌گذاری در طرح‌های صنعتی است. برخی بر این باور اند که نازل بودن رشد اقتصادی در جوامع در حال توسعه ناشی از کمبود سرمایه‌گذاری در سرمایه‌های انسانی است.
آیندة هر ملتی را نیروی انسانی آن (دانشمندان، مهندسان، پزشکان، کارگران ماهر و...) تعیین می‌کند، چه این که مواد خام هر کشور را نیروی انسانی آن تغییر داده و قابل استفاده می‌کنند. بدون شک پیشرفت‌ها و عقب‌ماندگی کشورها در کنار عوامل دیگر ریشه در سوابق کاری آن‌ها در عرصه‌ی آموزش و پرورش دارد.

بایگانی

توقعات نامحدود

يكشنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۴، ۰۳:۱۷ ب.ظ

توقعات نامحدود *** Unlimited Expectations

گسترش دادن دامنه توقعات سبب مى شود که انسان دایماً با اندوه و ناآرامى دست به گریبان باشد; کسانى که دیده واقع بین دارند، مال و ثروتى را که از حد اعتدال بگذرد، مانع خوش بختى و آسایش خاطر مى دانند; خوش بختى و بدبختى و آسایش و ناآرامى معیار خاصى دارد که مال و ثروت و شکوه و مقام در آن مؤثر نیست; در جهان ما توانگران تنگ نظرى هستند که در عین ثروتمندى گرسنگى مى کشند و روى آسایش را نمى بینند و بسیارند بى نوایان مستمندى که از غم بى آبى ماتم مى گیرند.

The great extent of one's expectations leads one to become a constant victim of sorrow and distress. Those who are realistic in their outlook consider an immoderate amount of wealth to be an obstacle to happiness and mental peace. Happiness and wretchedness, peace and anxiety have their own particular criterion in which wealth, position and prestige do not play any role. There are narrow-minded rich persons in this world who go hungry despite all their riches and who do not know any comfort, and there are many poor people who lament on account of their poverty.

به گفته شاعر نکته سنج: فغان که کاسه زرین بى نیازى را *** گرسنه چشمى ما کاسه گدایى کرد!

As a subtle poet says: Alas, that the golden cup of self-contentment
Was turned into a beggars bowl by our acquisitiveness!

امیرمؤمنان على ـ علیه السّلام ـ فرمود: «لاکَنْزَ اَغْنى مِنَ الْقِناعَةِ وَلامالَ اَذْهَبُ لِلفاقَةِ مِنَ الرِّضى بِالقُوتِ وَمَنْ اقْتَصَرَ عَلى بُلغَةِ الْکِفافِ فَقَدْ انْتَظَمَ الرّاحَةَ .[1] ; هیچ گنجى بى نیازکننده تر از قناعت نیست و هیچ ثروتى نمى تواند مانند احساس رضایت جلو فلاکت و بدبختى را بگیرد; هرکس به درآمدى که نیازمندى هاى زندگى اش را رفع کند قانع باشد، از آشفتگى خاطر، رهیده و بدینوسیله شادکامى و آسایش خاطر خود را منظم ساخته است».

Ali, the Commander of the Faithful, may peace be upon him, said: No treasure is as plentiful as contentment and no wealth can overcome the feeling of being wretched and destitute to the extent of contentment (rida). The one who is not greedy and is content with the income that meets the needs of his life has procured the means of his well-being and mental peace.

از نظر پژوهندگان حیات روانىِ بشر نیز، بالارفتن سطح توقعات مایه پریشانى و ناخرسندى خاطر مى گردد، درحالى که رعایت اصل اعتدال و قناعت، به آدمى آرامش و امنیت خاطر خاصى مى بخشد.

Also in the opinion of researchers in the field of man's psychic life, a high level of expectations is a source of anxiety and dissatisfaction, whereas the observance of moderation and contentment gives mental peace and security.

در بهداشت روانى اصلى است به نام «اصل شادکامى» که مى گوید: «هرچه توقع کم تر، آرامش بیش تر و هرچه توقع بیش تر، آرامش کم تر»; به مقدارى که ما از توقعات خودمان بکاهیم، از احتمال ناکامى ها و شکست هاى خود کاسته ایم و درنتیجه، از بیم و امید و بى قرارى و ناآرامى و انتظار جانکاهى که قبل از نیل به موفقیت ها دست به گریبان مى شود خودبه خود کاسته مى گردد; درواقع، اصل شادکامى چیزى جز همان اصل «قناعت» نیست.

In the field of mental health there is a principle called 'the principle of contentment' according to which: The lesser one's expectations are, the greater is one's peace of mind, and the greater they are, the lesser it is. To the extent that we minimize our expectations, we will also reduce the probability of defeat and failure. As a result, fear and hope, anxiety and agitation, and the oppressive feeling of expectation that besiege us prior to the achievement of success are automatically reduced. In fact, the principle of happiness is no other than the principle of contentment.

لیکن باید توجه داشت که منظور از اصل شادکامى و قناعت، این نیست که بشر دست بر دست خود نهد و از هرگونه فعالیت و تکاپو اجتنابورزد، بلکه منظور از اصل شادکامى، شناخت حدود و استعدادها و امکانات خود و قناعت به ظرفیت و توانایى خویشتن است; یعنى آن که شخص پاى توقع از حد توانایى خویش فراتر ننهد و بى جا و بى حساب نخواهد» .[2]

However, one should remember that the meaning of the principle of happiness and contentment is not that one should sit idle and refrain from every kind of activity and effort. What is meant by the principle of happiness is getting to know of one's own limits, abilities and means and becoming reconciled with one's capacities and powers. It means that one should not extend one's expectations beyond the ken of one's capacities and make unrealistic and extravagant demands upon them.

 



[1] - نهج البلاغه فیض الاسلام ، ص 1250 .

 

[2] - آن سوى چهره ها ، ص 46 و47 .

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۰۲
محمد نعیم اکبری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی