بسم الله

تعلیم و تربیت

کار :: تعلیم و تربیت

تعلیم و تربیت

تعلیم و تربیت تنها راه نجات افغانستان

تعلیم و تربیت

تعلیم و تربیت تنها راه نجات افغانستان

تعلیم و تربیت

یک ضرب المثل چینی می‌گوید: اگر دیدگاهی داری که یک سال آینده را می‌بینی بذری بیفشان؛ اگر دیدگاهی داری که ده سال آینده را می‌بینی، درختی بکار؛ و اگر دیدگاهی داری که صد سال آینده را می‌بینی، مردم را راهنمایی و هدایت کن. مجسم کنید دنیایی را با پدران و مادران تحصیلکرده که فرزندان آزاد و مستقل پرورش داده‌اند؛ نسلی که بر احساسات خود حاکم است، نسلی که انگیزه‌های عالی، انسانی و سازنده دارد و در جهت تخریب و نابودی که تا کنون بر دنیا حاکم بوده، قدم بر نمی‌دارد. به گفته جان راسکین اصلاحگر اجتماعی انگلیسی: «غنی‌ترین کشور، کشوری است که بیشترین افراد شاداب و شرافتمند را زیر بال دارد». بدون تردید امکان چنین پیشرفتی وجود دارد، یعنی ساختن جهانی با حد اکثر انسان‌های شاد و شرافتمند. گمان نمی‌کنم میراث غنی‌تر از این بتوان پیدا کرد.
نیروی انسانی با دانش و مهارت، ریشه‌ی درخت توسعه و پیشرفت است. منابع انسانی زیربنای ثروت ملت‌ها را تشکیل می‌دهد، سرمایه و منابع طبیعی عوامل تولید‌اند، در حالی که انسان‌ها عوامل فعالی هستند که سرمایه‌ها را متراکم می‌سازند، از منابع طبیعی بهره برداری می‌کنند، سازمان‌های اجتماعی- اقتصادی و سیاسی را می‌سازند و توسعة ملی را جلو می‌برند، به وضوح کشوری که نتواند مهارت‌ها و دانش مردم‌اش را توسعه دهد، و از آن در اقتصاد ملی به نحو مؤثری بهره برداری کند، قادر نیست هیچ چیز دیگری را توسعه بخشد.
سرمایه‌گذاری در زمنه‌ی نیروی انسانی مهم‌تر و سودمندتر از سرمایه‌گذاری در طرح‌های صنعتی است. برخی بر این باور اند که نازل بودن رشد اقتصادی در جوامع در حال توسعه ناشی از کمبود سرمایه‌گذاری در سرمایه‌های انسانی است.
آیندة هر ملتی را نیروی انسانی آن (دانشمندان، مهندسان، پزشکان، کارگران ماهر و...) تعیین می‌کند، چه این که مواد خام هر کشور را نیروی انسانی آن تغییر داده و قابل استفاده می‌کنند. بدون شک پیشرفت‌ها و عقب‌ماندگی کشورها در کنار عوامل دیگر ریشه در سوابق کاری آن‌ها در عرصه‌ی آموزش و پرورش دارد.

بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کار» ثبت شده است

کار و تلاش؛ سبک زندگی ایمه ی دین

علی(ع) مردی بود که بیش از هرکسی وارد اجتماع می‌شد، فعالیت‌های اجتماعی و تولید ثروت می‌کرد، ولی ثروت در کف‌اش قرار نمی‌گرفت، ثروت را اند.خته و ذخیره نمی‌کرد، کدام کار تولیدی مشروع است که در آن زمان وجود داشته و علی(ع) انجام نداده است؟ اگر تجارت است او عمل کرده، اگر زراعت، اگر باغ‌داری و درخت‌کاری است او انجام داده، اگر حفر قنوات است او انجام داده است.[1]

شیوه عملی آن‌حضرت اشتغال به اصل کار مفید بود و شکل کار برایش اهمیت نداشت، گروهی چنان می‌پندارند، که کار انسان برای خود، با موقعیت اجتماعی‌اش ناسازگار است، ولی کار در برابر دستمزد با جایگاه اجتماعی‌اش منافات دارد، این پندار با سیرة امام علی(ع) مخالف است، جامعه باید هر کار مفید و سازنده‌ی را با موقعیت و جایگاه اجتماعی افراد سازگار بداند، امام علی(ع) گاه خود به کارگری تن می‌داد و روزگار می‌گذراند «جعت یوماً بالمدینة جوعاً شدیداً فخرجت اطلب العمل فی عوالی المدینه فاذا انا بامرأة قد جمعت مدراً فظننتها ترید بلة فاتیتها فقاطعتها علیه، کل ذنوب علی تمرة فمررت ستة عشر ذنوباً حتی مجلت یدای ثم اتیت الماء فاصبت ثم اتیتها فقلت: بکفی هذا بین یدیها فعدت لی ستة عشرة تمرة، فاتیت النبی(ص) فاخبرته فاکل معی منها»[2] در اطراف مدینه در پی کار بودم، دیدم زنی مقدار کلوخ گرد آورده و می‌خواهد گل کند، با او در برابر هر ظرف آب، یک دانه خرما قرار گذاشتم، شانزده ظرف آب آوردم، تا دستانم تاول زد، پس مقداری آب نوشیدم، ماجرا را با پیامبر(ص) تعریف کردم

ابن ابی‌الحدید نیز در بارة آن‌حضرت می‌گوید و باز هم از آن خرما خوردیم.

امام صادق(ع) در باره حضرت علی(ع) می‌فرماید: «کان امیرالمؤمنین(ع) یضرب بالمر و یستخرج الارضین»[3] علی ابن ابی‌طالب(ع) با بیل زمین را آمادة کشت می‌کرد.: «کان امیرالمؤمنین(ع) یعمل بیده و یحرث الارض و یستقی الماء و یغرس النخل کل ذالک یباشره بنفسه الشریفه»[4] او با دستان خود کار می‌کرد، همواره زمین را آبیاری و کشت می‌کرد و هسته‌ی خرما می‌کاشت.

کار و کوشش، راه و رسم انبیاء الهی و پرهیزگاران است، این نکته را امام کاظم(ع) به یکی از شیعیان خود گوشزد کرده‌اند: «رأیت اباالحسن(ع) یعمل فی ارض له و قد استنقعت قدماه فی العرق، فقلت له: جعلت فداک این الرجال، فقال: یا علی، عمل بالید من هو خیر منی و من ابی فی ارضه، فقلت له: من هو؟ فقال: رسول الله(ص) و امیرالمؤمنین و آبائی(ع) کلهم قد عملوا بایدیهم و هو عمل النبیین و المرسلین و الاوصیاء و الصالحین»[5] زمانی که او حضرت را عرق ریزان مشغول کار دید، پرسید: کارگران و غلامان کجایند؟ حضرت فرمود: «کار و تلاش، سیرة عملی رسول  گرامی اسلام(ص) و امیرمؤمنان و امامان بزرگوار از پدران‌شان بوده‌است و همة انبیاء، پیامبران و صالحان چنین راه و رسمی داشته‌اند.[6] یکی از شیعیان می‌گوید در یکی از روزهای گرم تابستان، در میان گرمای شدید امام باقر(ع) را در زمین‌های اطراف مدینه، عرق‌ریزان مشغول کار دیدم، با خود گفتم، بوم و او را نصیحت کنم، نزد آن‌حضرت رفته و گفتم: آیا سزاوار است که بزرگی از بزرگان قریش در چنین ساعتی در پی طلب دنیا باشد، و اگر در این ساعت و با این حال عمرت تمام شود چه می‌کنی؟ امام(ع) در جواب فرمود: «لو جائنی الموت و انا علی هذه الحال جاءنی و انا فی طاعة من طاعات الله ‌عزوجل، اکف بها نفسی و عیالی عنک و عن الناس و انما کنت اخاف ان لو جائنی الموت و انا علی معصیة من معاصی الله عزوجل، فقلت صدقت یرحمک الله اردت ان اعظک فوعظتنی.[7] اگر در این ساعت مرگ من فرا رسد در حال اطاعت و بندگی خدا برای تذمین و بی‌نیاز ساختن خانواده‌ام از دنیا رفته‌ام، و ترس من این است که در ساعتی مرگم فرا رسد که در حال معصیت الهی باشم، به آن حضرت گفتم: کلام شما منطقی و صحیح است، من خواستم شما را نصیحت کنم، ولی شما با جواب خود مرا پند و اندرز دادید.[8]



[1]- شهید مطهری، حق و باطل، ص130.

[2]- بحار، 41/ 33/ 103 و41/ 266/ 112. کشف الغمه، 1/ 75.

[3]- الکافی، 5/ 74. وسایل، 17/ 37/ 9. بحار، 41/ 37/ 103 و 41/ 51/ 105.

[4]- شرح نهج البلاغه، 15/ 146/ 24.

[5]- الکافی، 5/ 75. الفقیه، 3/ 162/ 35939. وسایل، 17/ 38/ 9/ 21923. بحار، 48/ 115/ 2. عوالی اللآلی، 3/ 200.

[6]- محمد جمال خلیلیان اشکذری، فرهنگ اسلامی و توسعه اقتصادی، ص 93.

[7]- الکافی، 5/ 73. التهذیب، 6/ 325/ 93. وسایل، 17/ 19 / 4. مستدرک، 13/ 11/ 3. بحار، 46/ 287/ 6 و 46/ 350/ 9 و 100/ 8/ 1. الارشاد، 2/ 161. اعلام الوری، 269. کشف الغمه، 2/ 125.

[8]-  خلیلیان، پیشین، ص 94.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۲۳
محمد نعیم اکبری

کار و تلاش؛ سبک زندگی مطلوب اسلام

فعالیت‌های تولیدی، عنصر اساسی در طلب روزی است، اهمیت و تشویق به کار را می‌توان از آیات متعدد استفاده کرد. قرآن کریم به تصرف در عوامل تولید که خداوند برای بشر خلق کرده، توصیه و به شکر این نعمت‌ها و استفادة درست و مناسب از آن‌ها تأکید و دوری کردن از تصرف در عوامل تولید را پیروی از گام شیطان دانسته و نکوهش می‌کند. خداوند متعال در آیات مختلف با یادآوری این که او منابع و امکانات را برای انسان‌ها آفریده و آن‌ها را مسخر «رام» ایشان قرار داده است، به جیتجو در زمین، بهره‌مندی از منافع آن، آباد کردن و برطرف ساختن نیازهای معیشتی به وسیلة امکانات نهفته در آن تشویق و بیان‌های مختلف، اهمیت آن را گوشزد نموده و می‌کند، بدین‌ترتیب می‌توان پی برد، که اقدام به عملیات تولیدی، امکان دارد، مظهری از مظاهر عبودیت حق باشد و هم‌چنین می‌توان به خطا بودن ذهنیت افرادی متوجه شد که اشتغال به امور معیشت را از قبیل پرداختن به امور مادی و منقطع از دین، و تدین را جدا شدن از مظاهر مادی دانسته و رهبانیت را پیشة خود می‌سازند، قرآن کریم با متذکر شدن این که خداوند نعمت‌ها و منابع را برای شما آفریده است، به جستجو در زمین برای طلب روزی، امر و به تهیه قوه (توان و نیرو) دستور داده خواستار ابادانی در زمین شده و با بیان‌های مختلف، اهمیت تولید و تشویق به آن را گوشزد کرده است.[1]

مجموعه‌ی از آیات به جستجوی روزی و طلب از فضل خداوند امر می‌کند. یکی از شیوه‌های بارز جستجو از فضل خداوند، فعالیت‌های تولیدی به شمار می‌رود، نکتة مهم در فعالیت‌های تولیدی برای گسترش روزی، دامنه‌ی این فعالیت‌ها است، نه تنها خشکی بلکه سراسر زمین و آسمان قلمرو فعالیت‌های تولیدی بشر هست، نمونة آن، آیات تسخیر زمین، آسمان و دریا است، تا بشر بتواند از همه نعمت‌های الهی بهره‌مند شود. نکته‌ی نهفته در تسخیر آسمان و زمین، دریا و کشتی، این است که بشر بدون فن‌آوری لازم نمی‌تواند از این نعمت‌ها بهره‌مند گردد، پس تصرف در آسمان و زمین و بهره‌مند شدن از نعمت‌های آن بدون تولید ابزارهای لازم و وسایل مدرن و فن‌آوری‌های نوین میسر نیست، در واقع تشویق به تولید، ترغیب به فراهم سازی زمینه‌ی تولید نیز هست. « وَجَعَلْنَا اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ آیَتَیْنِ فَمَحَوْنَا آیَةَ اللَّیْلِ وَجَعَلْنَا آیَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُواْ فَضْلاً مِّن رَّبِّکُمْ»[2] ما شب و روز را دو نشانه‌ی (توحید و عظمت خود) قرار دادیم سپس نشانه‌ی شب را محو کردیم و نشانه‌ی روز را روشنی‌بخش ساختیم تا (در پرتو آن) فضل پروردگارتان را بطلبید (و به تلاش زندگی برخیزید). بعضی از آیات واژة ابتغاء از فضل الهی را ندارند، ولی به جستجوی روزی سفارش می‌کنند و در آیه‌ی دیگر آبادانی را طلب می‌کند، « وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَـهٍ غَیْرُهُ هُوَ أَنشَأَکُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا...»[3] به سوی قوم ثمود برادرشان صالح را (فرستادیم) گفت: ای قوم من! خدا را پرستش کنید، معبودی جز او برای شما نیست، اوست که شما را از زمین آفرید و آبادی آن را به شما واگذاشت ...، در واقع قرآن کریم از انسان‌ها خواسته، زمین را آباد کرد و در اختیار شما گذاشت، بلکه می‌گوید: عمران و آبادی زمین را به شما تفویض کرد، اشاره به این که وسایل از هر نظر آماده است، اما شما باید با کار و کوشش سهمی ندارید. بدیهی است که طلب عمران حکم تکوینی است نه تشریعی. در تعدادی از آیات با لفظ «کلوا» امر به تصرف در مافی الارض رزق و غیره شده است. در برخی آیات به فراهم سازی زمینة تولید و بالملازمه بر اهمیت و تشویق به آن دلالت دارند، « وَلَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ فِی الأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَایِشَ قَلِیلاً مَّا تَشْکُرُونَ»[4] (بنا بر معنای عملی تشکر، یعنی استفادة مناسب از نعمت‌ها) مؤیدی بر اهمیت و تشویق به تولید است.[5]

 از تأکیدات مهم اسلام به انسان‌ها، آن است که در هیچ زمانی از زندگی خود، از کار و تلاش باز نایستند، انسان همواره باید در عرصه‌های مختلف زندگی- که بخشی از آن، تلاش برای تأمین نیازهای اقتصادی و معیشتی است- به صورت جدی و مستمر کوشش کند تا در پرتو چنین تلاش‌ها و زحماتی، جامعة دینی، هم از جهت فردی به صلاح دست یابد و هم از جهت اجتماعی به اهداف خود نایل شود. بیان نورانی حضرت رسول اکرم(ص) به خوبی روشن کنندة میزان سعی مسلمان در زندگی خود است، «ان قامت الساعة و فی ید احدکم فسیلة فان استطاع ان لایقوم حتی یغرسها فلیغرسها»[6] یعنی اگر خوشه یا نهالی در دست تو است و قیامت هم در آستانة برپایی است، و چیزی نمانده که بمیری، این نهال را بکار و بمیر. طبق این بیان، انسان تا نفس دراد، باید کار کند و در جامعة اسلامی هرکسی به تناسب استعداد و قابلیتی که دارد، باید تلاش و کوشش کند.[7]

انسان دین باور وظیفه دارد به عمران و آبادی زمین بپردازد و به این وسیله بر بسیاری از خواسته‌های خویش نایل آید، یکی از مهم‌ترین اهرم‌ها در این راستا کار و تلاش سازنده است. کار و تلاش در فرهنگ دین از امور لازم و اجتناب ناپذیر است که همه لحظات زندگی را دربر می‌گیرد، خداوند از انسان بی‌کار بیزار و رو گردان است. امام کاظم(ع) فرمود: «ان الله لیبغض البد الفارغ»[8] خداوند انسان بی‌کار را دشمن می‌دارد. در رهنمودهای دینی، فردی که برای تذمین نیازهای خود تلاش نمی‌کند مورد لعن قرار گرفته است. پیامبر(ص) فرمود: «ملعون ملعون من ضیع من یعول»[9] آنکه عایلة خویش را ضایع سازد ملعون است. سستی، تنبلی و بی‌کاری، جامعه را به شدت آسیب‌پذیر می‌سازد، و انواع فسادها در آن رواج می‌یابد و از علل مهم واپسگرایی است. دین اجازه نمی‌دهد در صورت امکان حتی در سخت‌ترین شرایط از کار و تلاش دست بکشد و به سوال و تکدی بپردازد، کار و تلاش در سلامت جسمی و روانی انسان نقش به‌سزا دارد، راه بهره‌مندی انسان از یافته‌های علمی است، و خود زمینه‌ساز آگاهی به ناشناخته‌ها است، سرمایه‌ی بس گران‌بها است که با آن می‌توان به اهداف مورد نظر دست یافت. کار و عمل عرصه‌ی نمایش قدرت برتر واقعی ملتی بر ملت دیگر است و پیشینه‌های ناخوش‌آیند را می توان با آن جبران کرد و روشن است که انسان سرمایه‌ی جز حاصل تلاش عملی خویش ندارد. هر قدر ملتی در وادی کار و تلاش کوشا باشد، درصد دست‌یابی به کمال‌های مطلوب در آن بیشتر است، از این رو است که اسلام توصیه می‌کند انسان‌ها فرصت‌ها را غنیمت شمارند و از کار و تلاش غفلت نورزند. کار و تلاش سازنده خواست خداوند، سیرة انبیا و بزرگان دین است. امام کاظم(ع) فرمود: «رسول الله(ص) و امیرالمؤمنین، و آبائی کلهم کانوا قد عملوا بایدیهم، و هو من عمل النبین و المرسلین و الاوصیاء و الصالحین»[10] کار و تلاش زن و مرد نمی‌شناسد و در صورت نیاز وقت خاص ندارد، لیکن شایسته است برنامه‌ریزی لازم برای همه فعالیت‌ها به‌عمل آید. و با رعایت اعتدال از افراط‌ها و تفریط‌ها جلوگیری شود. فعالیت‌های کاری می‌بایست خدا پسندانه، حق محورانه، عالمانه و عاقلانه صورت گیرد و با پشتکار ادامه یابد. در یک کلام می‌توان گفت کار گوهر ذاتی انسان را می‌نمایاند، و آن‌که با کار بیگانه است با فرهنگ دین ناآشنا است، فرهنگ دین فرهنگ شور و نشاط است. انسان دینی در هر شرایطی کار و تلاش را رها نمی‌سازد و آن را مایه عزت و کرامت می‌داند و ترکش را خطای بزرگ و سبب بی‌ثمر شدن زندگی انسان می‌پندارد.[11]

بدون شک نوع انسان از طریق کار توانسته است تا بر محیط خود چیره شود، بر طبیعت تسلط یابد، معیارهای برای رفتار خود ابداع نماید و قوانین حاکم بر روابط اجتماعی و زنگی عاطفی خود به وجود آورد، مسلماً جوانب تیره و منفی در بعض کارها وجود دارد، که باید به آن‌ها توجه شود، لیکن عادلانه است که بگوییم تمام فرهنگ بشر محصول کار است، و مادامی که بشر هست کار هم هست.[12]

در اسلام بیکاری مردود و مطرود است و کار به عنوان یک امر مقدس شناخته شده است، در زبان دین وقتی می‌خواهند تقدس چیزی را بیان کنند به این صورت بیان می‌کنند که خداوند فلان چیز را دوست دارد، مثلاً در حدیث وارد شده است: «ان الله یحب المؤمن المحترف»[13] خداوند مؤمنی را که درای یک حرفه است و بدان اشتغال دارد دوست دارد. یا این که گفته‌اند: «الکاد لعیاله کالمجاهد فی سبیل الله»[14] کسی که خود را برای اداره زندگی‌اش به مشقت بیاندازد مانند کسی است که در راه خدا جهاد می‌کند. یا ان حدیث معروفی که فرمود: «ملعون من القی کله علی الناس»[15] هرکس بیکار گردد و سنگینی (اقتصادی) خود را بر دوش مردم بیاندازد ملعون است و لعنت خدا شامل اوست.[16]

اسلام جهاد کننده در راه دعوت به اسلام و کسی را که برای کسب روزی و فعالیت اقتصادی می‌کوشد، مساوی دانسته چنان‌که در قرآن کریم آمده‌است: «وَآخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ یَبْتَغُونَ مِن فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»[17] برخی از شما برای تجارت و کسب درآمد به سفر می‌روند و از کرم خدا روزی می‌طلبند و برخی دیگر به جهد در راه خدا می‌پردازند. افزون بر این، اسلام کوشش برای کسب روزی و خدمت به جامعه و رشد آن را از برترین اقسام عبادت به شمار آورده است.

اسلام به‌عنوان مکتب نجات‌بخش و تعالی‌بخش انسان‌ها از هر قشر، ملت و نژاد و وابسته به هر بخش از بخش‌های جهان، قشر کارگر را دارای ارزش و حرمت می‌شناسد، ما مفتخریم که رهبر عزیز و عالی‌قدر الهی ما یعنی رسول اکرم(ص) در برابر چشم همگان خم شدند و بوسه بر دست کارگر زدند، این حادثه‌ی است که ما هرگز آن را فراموش نمی‌کنیم. هم‌چنین ما مفتخریم، که رهبران دینی ما، امیرالمؤمنین(ع) و ائمة دیگر در شمار کارگران بودند، کار کردند، آباد کردند، تولید کردند، ساخته‌اند و با سازندگی خود، خود را با خدا نزدیک کردند، کار جزء چیزهایی است که هر بندة مؤمن و صالحی می‌تواند با آن قصد قربت کند و به خدا نزدیک شود. ارزشی که کار و کارگر در دیدگاه اسلام و منطق آن دارا است از ارزش کار و کارگر در هر مکتب مادی بیشتر است.[18]

این درست برعکس آن چیزی است که در میان برخی متصوفه و زاهدمآبان و احیاناً در فکر خود ما رسوخ داشته که کار را فقط در صورت بیچارگی و ناچاری درست می‌دانیم، یعنی هرکس کاری دارد می‌گوییم این بی‌چاره محتاج است و مجبور است کار کند. فی حد ذاته آن چیزی که آن را توفیق و مقدس می‌شمارند، بیکاری است، که خوشا به حال کسانی که نیاز ندارند، کاری داشته باشند، حال کسی که بیچاره است، دیگر چه کارش می‌شود کرد؟ در صورتی که اصلاً موضوع نیاز و بی‌نیازی مطرح نیست. اولاً کار یک وظیفه است. حدیث «ملعون من القی کله علی الناس» ناظر به این جهت است. دو رباعی منسوب به امیرالمؤمنین(ع) در دیوان منسوب به ایشان است که در یکی می‌فرماید:

لنقل الصخر من قلل الجبــــــال                      احب الی من منن الرجـــــــال

یقول الناس فی الکسب عـــــار                      فان العار فی الذل الســـــــوال[19]

برای من سنگ‌کشی از قله‌های کوه‌ها، یعنی چنین کاری سختی گواراتر و آسان‌تر است از این که منت دیگران را به‌دوش بکشم، به من می‌گویند: در کار و کسب ننگ است، و من می‌گویم: ننگ این است که انسان نداشته باشد و از دیگران بخواهد. در رباعی دیگر می‌فرماید:          «کد کد العبد ان احببت ان تصبح حـــراً     واقطع الآمال من مـال بنی آدم طـــــراً»    لاتقل ذا مکسب یزری فقصد الناس ازری            انت ما استغنیت عن غیرک اعلی الناس قدراً»[20]

اگر می‌خواهی آزاد زندگی کنی، مثل برده زحمت بکش،  آرزویت را از مال هرکس که باشد ببر و قطع کن، نگو این کار مرا پست می‌کند، زیرا از مردم خواستن از هر چیزی بیشتر ذلت آور است، وقتی که از دیگران بی‌نیاز باشی، هر کاری داشته باشی، از همه مردم بلند قدرتر هستی.[21]



[1]- ر.ک. رجایی، پیشین، ص61- 70.

[2]- اسراء، 12.

[3]- هود، 61.

[4]- اعراف، 10.

[5]- ر.ک. رجایی، پیشین، ص 61- 70.

[6]- مستدرک، 11/ 460/ 1.

[7]- جوادی آملی، نسبت دین و دنیا (بررسی و نقد نظریه سکولاریسم) ص227.

[8]- من لایحضره الفقیه، 3/ 169. عوالی الئالی، 3/ 301. وسایل، 17/ 58.

[9]- کافی، 4/ 3. الفقیه، 3/ 168 و 55. وسایل، 17/ 68.

[10]- الکافی، 5/75. وسایل، 17/ 38. عوالی الآلی، 3/ 300.

[11]- سید هادی حسینی، پیشین، عناصر فرهنگی توسعه در نگرش اسلامی، ج1، ص  261- 268.

[12]- ر.ک. وزارت آمزش و پرورش، برنامه‌ریزی تحصیلی و شغلی، بخش اول، (1378).

[13]- الکافی، 5/ 113. الفقیه، 3/ 158. وسایل، 17/ 33 و 34.

[14]- الکافی، 5/ 88. بحار، 98/ 7/1 و 100/ 13. عدة الداعی، 83.

[15]- الکافی، 5/ 73. التهذیب، 6/ 337.

[16]- شهید مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص412.

[17]- مزمل، 20.

[18]- رهبر معظم انقلاب، پیام، نشر مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1361، ص 125.

[19]- دیوان امام علی(ع) ص342.

[20]- پیشین، ص 210، ارشاد به کسب حلال.

[21]-شهید مطهری تعلیم و تربیت در اسلام، ص34.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۲۱
محمد نعیم اکبری