بسم الله

تعلیم و تربیت

ویژگی‌های نوجوانان :: تعلیم و تربیت

تعلیم و تربیت

تعلیم و تربیت تنها راه نجات افغانستان

تعلیم و تربیت

تعلیم و تربیت تنها راه نجات افغانستان

تعلیم و تربیت

یک ضرب المثل چینی می‌گوید: اگر دیدگاهی داری که یک سال آینده را می‌بینی بذری بیفشان؛ اگر دیدگاهی داری که ده سال آینده را می‌بینی، درختی بکار؛ و اگر دیدگاهی داری که صد سال آینده را می‌بینی، مردم را راهنمایی و هدایت کن. مجسم کنید دنیایی را با پدران و مادران تحصیلکرده که فرزندان آزاد و مستقل پرورش داده‌اند؛ نسلی که بر احساسات خود حاکم است، نسلی که انگیزه‌های عالی، انسانی و سازنده دارد و در جهت تخریب و نابودی که تا کنون بر دنیا حاکم بوده، قدم بر نمی‌دارد. به گفته جان راسکین اصلاحگر اجتماعی انگلیسی: «غنی‌ترین کشور، کشوری است که بیشترین افراد شاداب و شرافتمند را زیر بال دارد». بدون تردید امکان چنین پیشرفتی وجود دارد، یعنی ساختن جهانی با حد اکثر انسان‌های شاد و شرافتمند. گمان نمی‌کنم میراث غنی‌تر از این بتوان پیدا کرد.
نیروی انسانی با دانش و مهارت، ریشه‌ی درخت توسعه و پیشرفت است. منابع انسانی زیربنای ثروت ملت‌ها را تشکیل می‌دهد، سرمایه و منابع طبیعی عوامل تولید‌اند، در حالی که انسان‌ها عوامل فعالی هستند که سرمایه‌ها را متراکم می‌سازند، از منابع طبیعی بهره برداری می‌کنند، سازمان‌های اجتماعی- اقتصادی و سیاسی را می‌سازند و توسعة ملی را جلو می‌برند، به وضوح کشوری که نتواند مهارت‌ها و دانش مردم‌اش را توسعه دهد، و از آن در اقتصاد ملی به نحو مؤثری بهره برداری کند، قادر نیست هیچ چیز دیگری را توسعه بخشد.
سرمایه‌گذاری در زمنه‌ی نیروی انسانی مهم‌تر و سودمندتر از سرمایه‌گذاری در طرح‌های صنعتی است. برخی بر این باور اند که نازل بودن رشد اقتصادی در جوامع در حال توسعه ناشی از کمبود سرمایه‌گذاری در سرمایه‌های انسانی است.
آیندة هر ملتی را نیروی انسانی آن (دانشمندان، مهندسان، پزشکان، کارگران ماهر و...) تعیین می‌کند، چه این که مواد خام هر کشور را نیروی انسانی آن تغییر داده و قابل استفاده می‌کنند. بدون شک پیشرفت‌ها و عقب‌ماندگی کشورها در کنار عوامل دیگر ریشه در سوابق کاری آن‌ها در عرصه‌ی آموزش و پرورش دارد.

بایگانی

ویژگی‌های نوجوانان

چهارشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۴، ۰۳:۰۸ ب.ظ

ویژگی‌های نوجوانان

نوجوانان به دلیل ویژگی‌های خاص دوران نوجوانی، گاهی رفتارهایی از خود بروز می‌دهند، که باعث می‌شود والدین تصور کنند که نوجوان شان به مشکل روانی دچار گردیده است. به عنوان مثال، انحراف‌هایی را در نظر بگیرید که گاهی در نوجوان دیده می‌شود. می‌دانیم که این رفتارها زودگذر اند و در مراحل رشدبه وجود می‌آیند. دختر نوجوان چه با کلام، و چه با  شیوه لباس پوشیدن و چه با نشان دادن بخشی از موی سر، با خانواده و گاهی با اجتماع به مخالفت می‌پردازد. والدین بلافاصله کم‌حوصله می‌شوند و با شدت اظهار می‌دارند که دختر شان را نمی‌شناسند. برخی مسؤلان نیز تند برخورد می‌کنند و نوجوان را نیز به خشونت وا می‌دارند. این نوع مخالفت‌های نوجوانان، بیانگر مرحله‌ی مهمی از زندگی است نه بی اعتنایی به والدین یا قوانین اجتماعی. با این مخالت‌ها آنان خود محتاری و انتخاب ارزش‌های فردی و شخصی را یاد می‌گیرند. هیچ یک ازین رفتارها نشانه‌ی بیماری روانی نیست، بلکه برای تأیید و تثبیت موجودیت فرد است.[1]

در زندگی هرکس تعارض‌های روزانه، رنج‌ها، اندوه‌ها، ناراحتی ها و ناکامی هایی وجود دارد. در نوجوانان رفتارهای زودگذر دیده می‌شوند که آن‌ها در مراحل رشد از خود نشان می‌دهند. نوجوانان واکنش‌های تند و پرخاشگرانه  و عصیان‌جویانه نشان می‌دهند، ظاهراً به دیگران بی‌اعتنایی می‌کنند و از قوانین اجتماعی عدول می‌ورزند. هیچ‌یک ازین رفتارها نشانه بیماری ورانی نیست بلکه رفتارهایی هستند که نوجوان برای رسیدن به استقلال و هویت و تثبیت موجودیت خود از حویشتن نشان می‌دهد.[2]

1/2/5- ناسازگاری نوجوانان

در دوره نوجوانی، به دلیل ساختار این دوره، مشکل ناسازگاری تا حدودی با دوره کودکی متفاوت است؛ زیرا نوجوان در این دوره دایماً در حال تغییر است و خود را در شرایطی که در مرز بین دو مرحله کودکی و بزرگسالی است می‌بیند. چنین شناختی از خود توسط نوجوان باعث فشارهای روحی بسیار مهم و پیچیده‌ای که اغلب مصادف دوره بلوغ جنسی نوجوان است صورت می گیرد. در این دوره ناسازگاری‌ها صورت دیگری پیدا می‌کند که به شکل سرکشی در مقابل قراردادهای اجتماعی و خانوادگی درمی‌آید. در این دوره نوجوانان از لحاظ روانی وضع نامتعادلی دارند که به نظر می‌رسد بیشتر آن‌ها در جمع شاد و در هنگام تنهایی در عالم خود فرو می‌روند و مشاهده این وضعیت به نظر بینیندگان نوعی ناراحتی است. زود رنجی و پرتوقع بودن از دیگر خصایص نوجوانان است که بر رفتارهای احساسی آنان متکی است. آن‌ها دوست دارند همه مانند پدر و مادر حرف آنان را گوش کنند ولی چون در عمل چنین رفتاری از طرف سایر مردم و همسالان آن‌ها تا حدودی با مقاومت روبرو می‌شود به دفتارهای ناسازگار اقدام می‌کنند.[3]

2/2/5- استقلال طلبی نوجوانان

کم‌رنگ شدن وابستگی کودک به پدر و مادر در دوره نوجوانی، وی را به سوی استقلال سوق می‌دهد. در این مرحله نوجوان در جستجوی  یافتن دوستانی است تا بتواند نظرات خود را با وی در میان بگذارد. در این مسیر به دنبال دوستانی است که از نظر خصایص رفتاری وجه اشتراکی با آن‌ها داشته باشد. این وجه اشتراک در بعضی مواقع منجر به تشکیلات اجتماعی، باندها و دسته‌هایی می‌شود که اگر در مسیر  مثبت قرار گیرند، می تواند فعالیت‌های مثمر ثمر برای اجتماع باشد. ولی اگر در مسیر خلاف قرار گیرند می تواند تبدیل به بانهای خلاف اخلاق مانند تکدی، حمل مواد مخدر، کیف‌قاپی و... تبدیل شوند.[4]

نقش والدین در پرورش کوکان این نیست که آن‌ها را وابسته بار آورد، بلکه وسیله‌ای فراهم سازند که این اتکا و وابستگی را غیر ضروری سازند. هر قمی که بچه‌ها در راه استقلال برمی‌دارند ر واقع قدمی در راه تبدیل شدن به انسانی آزاد اندیش است. وقتی کودک خردسالی هستند و شروع به راه رفتن می‌کنند،آن‌ها را با صدای بلند تشویق کنید، وقتی دوچرخه خود را برای اولین بار به حرکت در می‌آورند به آن ها نشان دهید که چقدر ازین کار احساس خوشنودی و غرور می‌کنید. این‌ها موفقیت‌های مهمی برای بچه‌ها محسوب می‌شود. و هنگامی که بچه‌ها قدم‌های بزرگتری دور از شما برمی‌دارند و بطور کامل آشیانه خود را ترک می‌نمایند، فریاد تحسین و تشویق شما باید بلندتر شده و ازین عزیمت استقبال کنید. پدر و مادر بودن این رفتارها را اقتضا می‌کند. برای کسب استقلال از بچه‌ها حمایت کنید، به آن‌ها نشان دهید که از دوری آن‌ها دچار ترس و وحشت نمی‌شوید.[5]

نوجوانان از والدین گله‌مند هستند و از آنان ایراد می‌گیرند. نیاز به استقلال و اثبات وجود به همراه این احساس که او را نمی‌فهمند، از خصوصیات مشخص دوره نوجوانی است.[6]

1/2/2/5- استقلال مالی و عزت نفس نوجوان

یکی از عواملی که در شخصیت افراد نقش قابل ملاحظه‌ای دارد و در دوران نوجوانی و جوانی به صورت مطلوب و یا نامطلوب آشکار می شود مسأله استقلال مالی است. نیازهای اقتصادی نوجوان ابتدا به صورت نیاز به پول جیبی توسط اولیاء خانه تأمین می‌شود، در دوره راهنمایی و متوسطه نیاز اقتصادی فرد شکل جدیدتری به خود می گیرد و به موازات رشد نوجوان به سوی دوره جوانی، بر میزان نیاز اقتصادی وی نیز افزوده می‌شود. در این دوره دوستی‌ها در گروه همسالان شکل جدی‌تری به خود می گیرد و یکی از طرق ارضاء حس استقلال‌طلبی نوجوانان، دادن استقلال مالی به آنان است تا حدی که بتوانند برخی از نیازهای خود را مرتفع سازند. در سطح جهانی اعتقاد بر این است که کارکردن همراه با تحصیل باعث می شود محصل و دانشجو، درک بهتری از بازار کار پیدا کنند، احساس مسؤولیت کنند، عزت نفس و روحیه کار را در خود پرورش دهند. کار نوجاوان و جوان را وادار می کند تا در مورد اهداف شغلی آتی خود فکر کنند و مهارت‌هایی را کسب کنند که بعداً برای آنان مفید باشد.[7]

نتایج تحقیقات فاستر Faster نشان داد که دانش آموزانی که در دوران دبیرستان به صورت نیمه وقت کار می کنند نسبت به دانش‌آموزانی که کار نمی‌کنند، در آینده درآمدی بیشتری خواهند داشت. نتایج نهایی تحقیق حاکی از آن است که مشاغل نیمه وقت، انتقال افراد را به محل کار آسان می‌کنند. این مشاغل کمک می‌کنند تا آگاهی ما در بازار کار افزایش یابد و مقداری از مهارت‌های کاری را بدست آوریم و مهارت‌های ارزشمندی پیدا کنیم. تقریباً هر شخص موفقی که تا کنون دیده‌ام، در نوجوانی کار نیمه وقت داشته است(شریعت‌زاده 1387). داشتن کار مناسب در این دوره، باعث بی‌نیازی و عزت نفس و اعتماد به نفس آن‌ها می‌شود، و برعکس بیکاری منشأ بسیاری از ضعف‌ها و بسیاری از مفاسد و آلودگی‌ها است و امنیت روانی فرد را به خطر می‌اندازد. حتی داشتن شغل نامناسب و یا شغلی که مورد علاقه نوجوان نباشد و یا تحمیلی باشد، گاه باعث پیدایش ناراحتی‌های روانی و شکست و محرومیت وی می شود و برای همیشه عامل اضطراب و پریشان خاطری را فراهم می کند [8]

2/2/1/5- مقابله با استقلال طلبی نوجوان

عده‌ی از والدین، همیشه می‌خواهند فرزندان خود را به حالت بچگی نگاه دارند و با ایشان مانند کودکان خردسال رفتار می‌کنند. این سبب می‌شود که فرزندانشان، اگر چه از لحاظ سن بزرگ می‌شوند، لیکن از استقلال زندگی محروم و همواره به دیگران متکی باشند. چنین کودکان افراد فروتن افراطی، کمرو، ترسو، گول‌زن، عصبانی بار آمده و علیه دستورهای والدین یاغی می شوند. در صورتی که وظیفه والدین است که لیاقت و استعداد فرزند خود را اندازه گیرند و او را به زندگی شایسته شخصی ترغیب کنند. به عبارت دیگر عالی‌ترین وظایف والدین این است که فرزندان خود را کمک کنند تا از تمام جهات بالغ شوند و به اصطلاح، مرد یا زن رندگی باشند. پدران و مادرانی  که گاهی فرزندان خود را مسخره می‌کنند، سد غیر قابل عبوری میان خود و فرزندان شان بوجود می‌آورند. آنان به ترس فرزندان خود می‌خندند و به آفریده‌های تخیل شان تمایلی نشان نمی‌دهند بعدها نیز تعجب می‌کنند که چرا فرزندانشان مشکلات خود را با آنان در میان نمی‌گذارند.[9]

پدیده‌ای نوجوانی والدین را در برابر واقعیتی قرار می‌دهد که یا آن را نمی‌پذیرند و یا اگر می پذیرند وقوع آن را به زمان‌های دور و دورتری نسبت می‌دهند. این واقعیت چیزی نیست مگر نوجوان شدن و آغاز بزرگسالی فرزند آنان. ازین پس والدین باید این واقعیت را بپذیرند که این موجود جدید در حال تغییر شکل، دیگر آن کودک کوچکی نیست که کاملاً در اختیار آنان بوده است و باید در تملک شان باشد. افزون بر این آنان باید آمادگی پذیرش پرخاشجویی‌های اجتماعی را نیز داشته باشند و بپذیرند که فرزند آنان، هرچند هنوز از لحاظ اقتصادی وابسته است، اما دیگر وابستگی‌های عاطفی (هرچند به ظاهر) دوران کودکی را نداشته باشند. بنابراین، به نظر می‌رسد که همراه و همزمان با تغییرات روانی نوجوان، می‌بایست تحول روانی در والدین روی دهد و آنان را برای پذیرش «مفارقت» از فرزند کوچک دیروز خود آماده سازد.[10]

3/2/1/5- طغیان نوجوان علیه والدین

نوجوان برای ترک دوره کودکی و به منظور اثبات وجود خود به منزله یک فرد مستقل و خودنام، بیش از هرچیز به طرد آنانی می‌پردازند که تا آن هنگام می پرستید. به خانواده و الگوهای مورد تقلید و آنچه که والدین دوست دارند، پشت پا می‌زند و بدین سان می خواهد استقلال خود را نشان دهد. نوجوان گاهی با خشونت و عصیانگری علیه عقاید، ارزشها و سنن آنان می ایستد و گاه نیز نسبت به آنان ترحم و شفقت نشان می‌دهد، ترحم و شفقتی که شخص در مقام بسیار بلند نسبت به زیردستان خود بروز می‌دهد(این احساس برتری نسبت به پدر و مادر بیش از آنچه واقعی باشد، ظاهری است و نمودار عدم امنیتی است که نوجوان در عمق وجود خود احساس می‌کند). فرد در زمان کودکی، پدر و مادر و به طور کلی بزرگسالان را برتر می‌داند اما در جریان رشد به مرحله‌ای وارد می‌شود که دیگر به قدرت زیاد و خدشه ناپذیر بزرگسالان اعتقاد ندارد و با واقعیت بیشتری آنان را درک می‌کند. در هنگام بلوغ، نوجوانان نه تنها دیگر برای پدر و مادر ارزشی بیش از آنچه شایسته آنهاست قائل نیست، بلکه از آنان انتقاد نیز می‌کند. دختر و پسر بدون ترحم و انصاف در مورد والدین خود داوری می‌کنند و معایبشان را چند برابر جلوه می دهند. محبت والدین را لوس بازی می‌دانند و مهربانی و احوالپرسی آنان را مداخله بیجا می‌شمارند. به ویژه در این زمان است که نوجوان از پدر و مادر خود عار دارد، گاه این عار داشتن علت‌هایی پذیرفتنی دارد؛ زیرا والدین واقعاً قابل انتقادند، اما گاه نیز بدون دلیل و منطق درست است. برخی از محدویت‌ها و فقر خانواده خود رنج می‌برند و می کوشند این موضوع را از دوستان خود پوشیده نگهدارند.[11]

3/5- والدین و بزهکاری نوجوانان

یکی از ویژگی‌های نوجوانان در صورت عدم توجه والدین و عدم کنترل اجتماعی، افتادن در دام بزهکاری است و از نظر قانونی، بزهکاری نوجوانی هر عملی است که برخلاف هنجارها، موازین و مقررات، ارزش‌ها و فرهنگ جامعه باشد و مهم‌ترین عامل مؤثر در بزهکاری، روش تربیتی نارسا یا اختلال در شبکه ارتباطی خانواده است. تقریباً تمام پژوهش ها نشان داده‌اند والدینی که فرزندان خود مهربان نیستند، یا آن‌های که از نظر روانی یا فزیکی از فرزندان خود سوء استفاده می‌کنند، بیشتر احتمال دارد که فرزندان بزهکار داشته باشند.[12]

افزایش احتمال بزهکاری در خانواده‌هایی وجود دارد که: 1- والدین از روش‌های انضباطی سخت‌گیرانه یا بسیار بی‌بندوبار و فریبنده استفاده می‌کنند. 2- شیوه انضباطی به جای آنکه مبتنی بر استدلال باشد، مبتنی بر تنبیه بدنی است. 3- والدین نسبت به فرزندان خود به جای آنکه گرم، صمیمی و عاطفی باشند، بی‌توجه، غافل و تمسخر کننده هستند (لوبر، دیشین، 1988).  آشکار شده است که کودکان بزهکار رابطه بسیار ضعیفی با پدران خود داشته و آن‌ها را به عنوان الگوهای غیر قابل پذیرش ارزیابی می‌کنند. حانواده‌های کودکان بزهکار اغلب فاقد گدر بوده یا پدر غیبت دارد(آندرسون،1968). در حالی که بزهکاری با جدایی و طلاق در خانواده همبستگی دارد، با این حال باید توجه داشت که حداقل یک مطالعه نشان داده است که بروز بزهکاری در خانواده‌های سالم سالم از این نظر که هم پدر و هم مادر وجود دارند که کشمکش‌های عاطفی شدیدی بین والدین وجود دارد، بالاتر از خانواده‌های تک والدی است که روابط گرم و صمیمانه‌ای بین والد و کودک وجود دارد(آلستورم و هاویگاربست،1981).والدینی که مشوق نگرش‌های مثبت نسبت به یادگیری و مدرسه و رشد مهارت‌های تحصیلی نیستند، بیشتر احتمال دارد که فرزندانشان افت تحصیلی، مردودی و مشکلاتی در مدرسه داشته باشند. همچنین والدینی که از مشکلات عاطفی رنج می‌برند یا آن‌هایی که سابقه جنایی دارند بیشتر احتمال دارد که فرزندان بزهکار داشته باشند.[13]

بزهکاری نوجوانی در همه جای دنیا هست و در بین پسران بیشتر دیده می‌شود. بزهکاری برخی از نوجوانان صرفاً به دلیل ناراحتی‌های شدید روانی است. تاریخچه زندگی نوجوانان بزهکار غالباً مملو از فقر سلامت روانی در دوره کودکی و بیقراری و تحریک‌پذیری است. گروهی از نوجوانا بزهکار حاصل فقر اجتماعی و فرهنگی محیط زندگی خود هستند. روابط سرد با مادر در دوران کودکی، همدستی با مادر در مقابل پدر و درگیری با وی، داشتن والدین خلافکار و همانند سازی با سایر بزرگسالان بزهکار نیز از جمله عوامل زمینه‌ساز بروز بزهکاری نوجوانان است.[14]

4/5- تنش‌های روانی شدید

از دیگر ویژگی‌های دوره نوجوانی تنش‌های روانی شدید است که در روایات از آن‌ها به «جنون» و «سکر» تعبیر شده است و در روایت آمده است که پیامبر(ص) جوانی را نوعی دیوانگی دانسته است.[15] مستی جوانی قدرت تفکر و دوراندیشی را از جوان می‌ستاند و او را به کارهای نادرست می‌کشاند[16] امام علی‌(ع) نیز با بیان انواع مستی، مستی جوانی را همچون مستی مال، قدرت، علم و تمجیدخواهی عملی دانسته است که باعث زوال عقل و اراده و نیز نابودی آرامش و طمأنینه انسان می‌شود[17] این تعبیرها از درهم ریختگی و آشفتگی روانی انسان در این مقطع از عمر خویش حکایت دارد که بیشتر از تغیرات هورمونی و فشارهای غریزی و اقتضایات بلوغ جنسی ناشی می‌شود. در حقیقت این ویژگی مورد وفاق روانشناسان و صاحبنظران نیز  هست. «استانلی هال» از آن به دوران طوفان و فشار یاد می‌کند؛ «پیاژه» جوانی را دوره آشوب درونی و انقلاب شخصی می‌نامد؛ «لوین» آن را دوره بی‌سروسامانی می‌خواند، «افلاطون» جوان را شرب‌زده توصیف می‌کند.[18]

5/5- پرخاشگری نوجوانان

یکی دیگر از ویژگی‌های نوجوانان پرخاشگری است. پرخاشگری و خشونت نوجوانان دو دلیل عمده دارد: یکی آنکه بسیاری از نوجوانان برای مقابله با تهدیدهای جسمی و روانی به خشونت روی می‌آورند. وقتی که در محل زندگی و مدرسه، کوچه و خیابان نوجوانان خشونت حاکم باشد، آنان نیز یاد می‌گیرند برای مقابله با تهدیدهای مستمر زندگی از خشونت استفاده کنند. نوجوانان دیگری که از نظر روانی در مرز پایین اختلال هذیانی پارانویاParanoia، هستند غالباً و به طور مستمر نسبت به افراد بزرگسال و همسالان خود بدگمانند و به همین دلیل برای حفاظت روانی از خود[19] به پرخاشگری و خشونت متوسل می‌شوند. دومین منبه پرخاشگری و خشونت در دوره نوجوانی نیاز شخصی به قدرت است. بسیاری از پسران و دختران جوان احساس می‌کنند که در بسیاری از مسائل زندگی تحت فشار و تحمیل قرار دارند. وقتی که والدین این افراد سلطه‌گر و خشن باشند، معلمان آن‌ها سرد و بی‌تفاوت و همسالانشان نیز پرخاشگر باشند، تنها وسیله‌ای که برای دفاع از خود و احساس قدرت شخصی این گروه از نوجوانان باقی می‌ماند خشونت و پرخاشگری است. اینان از خشونت استفاده می‌کنند تا قدرت نمایی کنند. اگر نوجوانی که دچار این نوع خشونت است از نظر إعمال کنترل شناختی بر رفتار خود ضعیف یا رشدنایافته باشد، رفتارهای خشونت‌آمیز او حالت تکانشیimpulsivity دارد. یعنی هر وقت احساس خطر می‌کند یا احتیاج به احساس ارزش و قدرت پیدا می‌کند رفتار تکانشی وهیجانی از خود نشان می‌دهد.[20]



[1]- ر.ک. گنجی، حمزه، همان، ص11.

[2]-ر.ک. احمدوند، بهداشت روانی، ص5.

[3]- ر.ک. اکبری، ابوالقاسم، عوامل ناسازگاری در کودکان و نوجوانان، ص21.

[4]-  ر.ک. اکبری، ابوالقاسم، عوامل ناسازگاری در کودکان و نوجوانان، صص 22 و 23.

[5]- ر.ک. واین دایر، ترجمه توران مالکی، چه کنیم تا فرزند خوشبختی داشته باشیم؟ ص220.

[6]- احمدوند، بهداشت روانی، ص290.

[7]- ر.ک. اکبری، ابوالقاسم، نیازهای نوجوانان و جوانان، صص117- 120.

[8]- ر.ک. اکبری، همان، ص120و 121.

[9]- شعاری‌نژاد، همان، ص158.

[10]- احمدوند، بهداشت روانی، ص280.

[11]- ر.ک. احمدوند، بهداشت روانی، ص 281 و 282.

[12]- بیابانگرد، روانشناسی نوجوانان، ص280، به نقل از: آندرو، 1988 و پاپرنی و ریشر، 1989.

[13]- ر.ک. بیابانگرد، همان صص 280 و 281.

[14]- ر.ک. لطف‌آبادی، روانشناسی رشد، ج2، ص184.

[15]- ر.ک. حاجی ده‌آبادی و دیگران، بررسی مسایل تربیتی جوانان در روایات، ص28 به نقل از: مجلسی، بحار الانوار ج21، ص211.

[16]- ر.ک. همان. به نقل از: محمدی ری‌شهری، حکمت نامه جوان، ص32.

[17]- همان به نقل از: آمدی، غرر الحکم، ج6، ص455، ش10948.

[18]- ر.ک. حاجی ده‌آبادی و حسینی‌زاده، بررسی مسایل تربیتی جوانان در روایات، صص 28 و 29.

[19]- Psychological self- protection

[20]- ر.ک. لطف‌آبادی، حسین، روانشناسی رشد، ص176.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۲۸
محمد نعیم اکبری

نظرات  (۱)

۱۹ فروردين ۹۹ ، ۱۵:۱۵ جمعه خان خراسان پور

خیلی عالی، قلم تا رسا باد.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی