یک ضرب المثل چینی میگوید: اگر دیدگاهی داری که یک سال آینده را میبینی بذری بیفشان؛ اگر دیدگاهی داری که ده سال آینده را میبینی، درختی بکار؛ و اگر دیدگاهی داری که صد سال آینده را میبینی، مردم را راهنمایی و هدایت کن. مجسم کنید دنیایی را با پدران و مادران تحصیلکرده که فرزندان آزاد و مستقل پرورش دادهاند؛ نسلی که بر احساسات خود حاکم است، نسلی که انگیزههای عالی، انسانی و سازنده دارد و در جهت تخریب و نابودی که تا کنون بر دنیا حاکم بوده، قدم بر نمیدارد. به گفته جان راسکین اصلاحگر اجتماعی انگلیسی: «غنیترین کشور، کشوری است که بیشترین افراد شاداب و شرافتمند را زیر بال دارد». بدون تردید امکان چنین پیشرفتی وجود دارد، یعنی ساختن جهانی با حد اکثر انسانهای شاد و شرافتمند. گمان نمیکنم میراث غنیتر از این بتوان پیدا کرد. نیروی انسانی با دانش و مهارت، ریشهی درخت توسعه و پیشرفت است. منابع انسانی زیربنای ثروت ملتها را تشکیل میدهد، سرمایه و منابع طبیعی عوامل تولیداند، در حالی که انسانها عوامل فعالی هستند که سرمایهها را متراکم میسازند، از منابع طبیعی بهره برداری میکنند، سازمانهای اجتماعی- اقتصادی و سیاسی را میسازند و توسعة ملی را جلو میبرند، به وضوح کشوری که نتواند مهارتها و دانش مردماش را توسعه دهد، و از آن در اقتصاد ملی به نحو مؤثری بهره برداری کند، قادر نیست هیچ چیز دیگری را توسعه بخشد. سرمایهگذاری در زمنهی نیروی انسانی مهمتر و سودمندتر از سرمایهگذاری در طرحهای صنعتی است. برخی بر این باور اند که نازل بودن رشد اقتصادی در جوامع در حال توسعه ناشی از کمبود سرمایهگذاری در سرمایههای انسانی است. آیندة هر ملتی را نیروی انسانی آن (دانشمندان، مهندسان، پزشکان، کارگران ماهر و...) تعیین میکند، چه این که مواد خام هر کشور را نیروی انسانی آن تغییر داده و قابل استفاده میکنند. بدون شک پیشرفتها و عقبماندگی کشورها در کنار عوامل دیگر ریشه در سوابق کاری آنها در عرصهی آموزش و پرورش دارد.