اعتدال در رشد جمعیت
اعتدال در رشد جمعیت
بحث کنترل جمعیت، از موضوعات چالشبرانگیزی است که در برخی کشورهای فقیر همانند افغانستان و برخی کشورهای افریقایی، اجرای آن در موارد خاص، ضرورت دارد. اما در کشورهای در حال توسعه مثل ایران که جمعیت جوان رو به کاهش است، و نیز با تغییر بافت جمعیتی مواجه میباشد، کنترل جمعیت پیامدهای ناگوار و جبران ناپذیری را در آینده نه چندان دور به دنبال خواهد داشت. لذا این مبحث با توجه به مشکلات اقتصادی شدید و فقر و بیکاری کمرشکن در کشوری که نویسنده به آن تعلق دارد، مطرح میگردد. در افغانستان مردم ما زندگی سختی دارند، مشکلات اقتصادی، بیکاری، اقلیم سرد و خشک، جنگ و ناامنی، نبود بهداشت، و دخالتهای کشورهای دیگر مثل آمریکا و عربستان، از عوامل بیچارگی مردم ماست که برای یافتن لقمه نانی به صورت قاچاق به کشورهای همسایه چون ایران و پاکستان در رفت و آمد هستند یا در دریای استرالیا غرق میشوند و یا سالیان متمادی در کمپهای ترکیه و یونان در انتظار رفتن به اروپا به سر میبرند!!!. هرچند سرزمین افغانستان که اگر وضعیت نورمال داشت، جوابگوی جمعیت بیشتر از این نیز بود اما به نظر میرسد، تا وقتی این وضعیت وجود دارد، یکی از راهحلها برای سلامت روان کودکان و نوجوانان این خواهد بود که از کمیت کاسته و به کیفیت پرداخته شود و بدون شک پیامبر(ص) به کثرت جمعیت آدمکش، انتحاری که امان مردم را بریده و روزگارشان را تباه ساخته، و یا کسانی که از تأمین مایحتاج اولیه زندگی عاجزند و از بی کفنی زنده مانده اند، روز قیامت مباهات نخواهد کرد!!!
بیتردید روزى دهنده فرزند خدا بوده
و روزى و تمام حالات و نیروهاى انسان همه و همه در دست خداست،
اما فکر و اندیشه و عقل و تدبیر هم یکى از ابزار الهى است که خداوند در
اختیار
انسان قرار داده است. آرى درست است که روزى دهنده خداست، اما در
عین
حال طلب روزى کردن و به دنبال کار و کسب رفتن که امام صادق علیه السلام فرمود برخى از روزیها پوست را بر استخوان مى
خشکاند،.[1] یعنى با جان کندن و
به
سختى بدست مىآید. مگر نه این است که امروزه، بمقتضاى حدیث امام صادق علیه
السلام
که فرمود: زمانى بر مردم مىآید که چیزى بهتر (یا کمیاب تر) از دوست مناسب و
پول
حلال نیست.[2]
و
اینکه در آخر الزمان پول حلال کم است و در آوردن
مخارج زندگى از راه حلال بسیار مشکل شده است؟! آیا اینهمه بى انصافى و
دزدى
و رشوه و فحشاء و مردم آزارى که از بعضى مشاهده مىشود.
این
همه گرگ صفتى و درنده خوئى که اعصابها را ضعیف کرده و
مردم را به یکدیگر بدبین و تندخو کرده است جز براى
بدست آوردن روزى است ؟! امام صادق علیه السلام فرمود: با شمشیر جنگیدن آسان
تر
است تا یافتن روزى حلال.[3]
اعتدال و میانهروی از اصول مسلم و خدشهناپذیر دین است و در هر امری باید رعایت شود، بر مبنای این اصل، رشد افسارگسیخته و بیرویة جمعیت و رشد منفی آن هردو مضراند، رشد جمعیت باید بتواند، نیروی انسانی مورد نیاز جامعه را تأمین کند و نسل انسان را از خطر انقراض و نابودی برهاند، در این راستا کیفیت جمعیت جایگاه خاص دارد، از این رو است که در بسیاری از رهنمودهای مثبت جمعیتی کمیت با ویژگی خاص همراه است و بر تربیت و صلاح فرزند تأکید شده است.
جامعهی اسلامی جمعیتی میطلبد که زیبندهی آن باشد، یعنی انسانهای خداپرست، فرزانه، خردمند، اندیشمند و آگاه، عدالت محور، متعهد و منظم، متخصص و ماهر در کارهای زندگی و خود اتکاء . روشن است که با رشد بیرویه و غیر مسئولانهی جمعیت، پرورش انسانهای رشدیافته، فرهیخته و قانونگرا غیر عملی است. دین اسلام، انسان را در برابر همه چیز (هر نوع کردار و رفتار...) مسئول میداند و هشدار میدهد که هر اقدامی باید آگاهانه صورت گیرد، در موضوع جمعیت باید انسان بداند چه میکند، پیامدهای تولید مثل و رشد افراطی جمعیت را در نظر آورد و با توجه به امکانات، آینده نگرانه و عاقبت اندیشانه تصمیمگیری کند.
در این راستا لازم است خود را از گرداب تعصبات قومی- فامیلی برهاند، و بداند که مسئولیت انسان تنها در زادوولد و تولید مثل خلاصه نمیشود، به فرزند به عنوان ابزار سلطه و زورگویی به دیگران و راهی برای کسب درآمد و رفاه اقتصادی نباید نگریست. این که پسر فرزند واقعی است و بر دختر برتری دارد، یک باور غلط است، و آرزوی داشتن یک پسر نباید انسان را به زاد و ولد بیرویه وادارد. تکثیر نسل مانند هر پدیدة دیگر در زندگی، نیازمند شناخت زمانه و آگاهی نسبت به مشکلات و مسایل زمان است و آمادگیها میطلبد. باید اندرزها و هشدارهای ناشی از بحران جمعیت را به گوش جان پذیرفت و با عبرت از آنچه تا کنون تحقق یافته و آسیبهای که از این ناحیه آدمی دیدهاست و خطرهای که او را تهدید میکند، در حفظ آنچه باقی مانده است کوشید.[4] حضرت علی(ع) میفرماید: « قلة العیال احد الیسارین»[5] یعنی کمی افراد تحت تکفل یکی از دو آسانی(راحتی و رفاه اقتصادی) است [یکی داشتن مال و دیگری قلت عیال]. و امام صادق(ع) در این باره میفرماید: «هلک صاحب العیال»[6] یعنی در هلاکت افتد آن که عیالمند است.
از امام صادق(ع) روایتی است که یک روز یکی از دوستان امام(ع) که مرد صیادی بود خدمت امام(ع) رسید، امام(ع) از تجربة صیادی پرسید، صیاد در جواب گفت: تجربهی جالبی دارم و آن این که به نظر من مرغها و حیواناتی که بچه دارند، تجربه نشان میدهد که اینها بیشتر به دام میافتند، اینها برای نان پیدا کردن به هر دری میزنند و با بیاحتیاطی خودشان را در خطر میاندازند و صید میشوند، امام(ع) وقتی آن قضیه را شنید، سهبار فرمودند: «هلک صاحب العیال»[7] عیالمند فقیر در معرض هلاک است، و ازینگونه فراوان است[8]
در مقابل روایتی داریم که در آن از تکثیر جمعیت استقبال شده و در آنجایی که تشویق به ازدواج شده پیامبر گرامی اسلام(ص) فرموده است: «تناکحوا و تناسلوا تکثروا انی اباهی بکم الامم یوم القیامة حتی بالسقط»[9] ازدواج کنید تا نسل شما فزونی گیرد که من با فزونی جمعیت شما حتی به فرزندان سقط شده در قیامت به دیگر امتها مباهات میکنم. و امام صادق(ع) از پیامبر(ص) روایت میکند، که حضرت فرمودند: «اکثروا الولد اکاثر بکم الامم غدا»[10] فرزند را زیاد کنید، در فردا[ی قیامت] من به شما بر دیگر امتها به خود میبالم.
همینطور اقتصاددانان در مورد رشد جمعیت و نقش آن در توسعة اقتصادی- اجتماعی، دیدگاههای متفاوتی دارند، جمعی بر این باور اند که رشد متناسب جمعیت نقش مهمی در توسعهیافتگی دارد، شاید بتوان گفت یکی از علل بهوجود آوردن انقلاب صنعتی، رش جمعیت بودهاست، احتمال پیدایش نوابغی چون ابنسینا، ابوریحان بیرونی، ادیسون، انیشتاین، پاستور، ذکریای رازی، خواجه نصیر طوسی، ...، با تولد انسانهای بیشتر بالا میرود.
گرچه کشورهای پیشرفتهی امروزی، اکنون دارای نرخ رشد جمعیت پاینی هستند، دو نکته در رابطه با آنها قابل تأمل است. نخست این که جمعیت ایت کشورها نسبت به مساحتشان در حد بالایی قرار دارد، بهعنوان مثال انگلستان با مساحت 244000 کیلومتر مربع حدود 8/56 میلیون جمعیت دارد، این رقم در مورد ژاپن با وسعت کم تریباً 377000 کیلومتر مربع 122 میلیون نفر است، و حال آنکه کشور سودان با بالاترین ضریب تورم و فقر، دارای مساحت بیش از 2500000 کیلومتر مربع و جمعیت 1/22 میلیون نفر است. دوم این که میتوان ادعا نمود که شعارهای «واجمعیتاه» و انتساب گرسنگی و عقبماندگی به رشد جمعیت از سوی ملل توسعهیافته مشکوک بوده و علل گوناگونی دارد، که از جملهی آنها غارت بیشتر منابع جوامع عقبمانده و بهانه برای عدم کمکهای غذایی و...، را میتوان نام برد.[11] از طرفی جستجو در کشورهای توسعهنیافته این واقعیت را روشن میسازد که رشد جمعیت به تنهایی علت عقبماندگی آنها نیست بلکه فقدان نیروی متخصص، جمعیتی غیر فعال و در سن پایین و...، علل توسعهنیافتگی آنها را تشکیل میدهد.[12]
شهیدمطهری(ره) نیز از طرفداران عدم کنترل جمعیت بوده و مینویسد: «این را توجه داشته باشید که مسألة ازدیاد نفوس که اسمش را میگذارند «بمب جمعیت» و آنقدر هم گفتهاند که یک حس تنفر از بچه در این مردم ایجاد کردهاند، در کشورهای ما صادق نیست، یعنی کشورهای اسلامی هنوز به حد نصاب جمعیت نرسیدهاند، این یک نیرنگ استعماری است، که غربیان به کار میبرند. آنجا که خودشان از نظر سرزمین خودشان، عدد جمعیتشان کافی است، ولی به وسیلهی ایادی خود در میان ما تبلیغ میکنند و خیلی وحشت دارند از این که کشورهای اسلامی عددشان بالا رود، برای این که آن وقت نعمتهای خودشان را خود شان خواهند خورد و الا کشورهای از قبیل ایران، ترکیه، افغانستان و عراق هریک استعداد دارند که چندین برابر و شاید تا دهبرابر جمعیت خودش را نان بدهد.[13]
مقصود در روایاتی که تشویق به تکثیر جمعیت مینمود، رشد جمعیت معقول و منطقی است نه افسارگسیخته و ناموزون با امکانات، و اینگونه احادیث، نخست باید در چارچوب قانون عدل و تعادل و دوری از افراط و تفریط در امور، که از علل احکام است تفسیر شوند و در این زمینه میتوان اظهار داشت که اسلام قانون عامی را مطرح کردهاست، و آن میانهروی و پرهیز از افراطو تفریط است. این قانون بر همه احکام و مقررات اسلامی حاکم است. ازین رو میتوان با آن، حدیثی را که از ازدیاد نسل سخن گفتهاند و تشویق به زادوولد نمودهاند، تفسیر و تبیین کرد. میتوان این دسته احادیث را ناظر به زمان خاص دانست، یعنی برههی از زمان که بحران جمعیت کرة زمین را فرا نگرفته بود، نیروی انسانی در کار تسخیر طبیعت و غلبه بر دشمنان نقش عمده داشت و امراض مسری بقاء نسل انسان را تهدید میکرد.[14]
از مجموع این مباحث میتوان تعادل جمعیتی را نتیجه گرفت و به صورت مطلق حکم به تکثیر و یا تقلیل را نادرست دانسته و حالت اعتدال و میانهروی را باید رعایت کرد. و در کل باید کیفیت را مقدم بر کمیت داشت. معلوم است که یک خانواده در صورتی میتواند فرد مؤثر در جامعه تحویل دهد و نیز جامعه وقتی میتواند پذیرای فرد و جایگاه واقعی آن باشد که سرمایهگذاری لازم روی فرد انجام گرفته باشد، تحویل یک فرد ساخته شده و مفید به جامعه مستلزم هزینههای است که با تعداد زیاد فرزندان سازش ندارد. در این شرایط عقل حکم میکند که فرزند کمتر، با رفاه بیشتر و کیفیت بالاتر، بر انبوهی از فرزندان سرگردان و مبتلا به انواع کمبودهای جسمانی و روانی ترجیح دارد.[15]
[1] - ر.ک. نجفی یزی، محمد، اخلاق در خانه و تربیت فقرزند، نرم افزار عروج. به نقل از: وسائل ج 12 ص 43.
[2] - نجفی یزدی، همان، به نقل از: بحار ج 75 ص 251.
[3] - ر.ک. نجفی یزی، محمد، اخلاق در خانه و تربیت فقرزند، نرم افزار عروج.
[4] - ر.ک. سیدهادی حسینی، پیشین، رشد بیرویه جمعیت در نگرش اسلامی، ج2، ص 75- 82،.
[5] - الفقیه، 4/ 416. بحار، 10/ 98/ 7 و 74/ 121/ 6 و 101/ 73. تحف، 110 و 114 و 331 و 403. خصایص الایمه، 104. الخصال، 2/ 251. شرح نهج البلاغه، 18/ 339. العدد القویه، 150. قرب الاسناد، 55. کشف الغمه، 2/ 184 و 207. مستطرفات، 550. نهج البلاغه، 495.
[6] - قرب الاسناد، 55. کشف الغمه، 2/ 184 و 207. مستطرفات، 550. نهج البلاغه، 495.
[7] - بحار، 62/ 28/ 7 و 101/ 72/ 1. صحیفة الرضا، 91.
[8] - علی اکبر هاشمی رفسنجانی، عدالت اجتماعی در اسلام در بعد اقتصادی، ص 27.
[9] - کافی، 5/ 333 و 334. تهذیب، 7/ 400، ح25017. وسایل، 20/ 54 و 55، ح25021. مستدرک، 14/ 153، ح16346. بحار، 17/ 359 و 100/ 220 و 237. جامع الاخبار، 101. دعایم الاسلام، 2/ 197. عولی اللآلی، 1/ 259.
[10] - کافی، 6/ 2. وسایل، 21/ 357.
[11] - سید هادی حسینی، پیشین، رشد ناموزون جمعیت، ج2، ص 38.
[12] - پیشین، به نقل از: جامعه شناسی فقر، ص 31.
[13] - شهیدمطهری، خاتمیت، صدرا، 1370، ص82.
[14] - ر.ک. سید هادی حسینی، پیشین، رشد بیرویه جمعیت در نگرش اسلامی، ج2، ص74.
[15] - ر.ک. پیشین، ص 57.